تاکنون سابقه نداشته است که حتی در چارچوب جمهوری اسلامی، یهودیستیزی مورد حمایت آشکار لفظی و زبانی قرار بگیرد. مقامات حکومتی جمهوری اسلامی تلاش کردهاند تا یهودیستیزی خود را در قالب اسراییلستیزی عرضه کنند. آنها اگرچه به انکار هولوکاست میپردازند، شعار نژادپرستانه «مرگ بر اسراییل» را باز میگویند، زندگی را بر یهودیان ایران سخت میکنند، به ترویج پنهان نفرتپراکنی علیه یهودیان میپردازند ولی همیشه تلاش میکنند با لفاظی یهودیان را از صهیونیسم منفک نشان داده و به دومی حمله میبرند.
ولی در بهار ۱۴۰۰ در تهران و از سوی «انتشارات شهید کاظمی» کتابی به نام «یهودستیزی؛ واقعیت یا دستاورد سیاسی» منتشر شده است که آشکارا به توجیه یهودستیزی میپردازد و از آن به عنوان پدیدهای بر حق یاد میکند که نتیجهی رفتار خود یهودیان است!
در بخشی از این کتاب که نویسنده آن فردی به نام «علیرضا سلطانشاهی» است در توجیه یهودستیزی، از فاجعه هولوکاست نیز به «افسانه قتلعام یهود» یاد شده و چنین آمده است: «یهودستیزی واقعیت دارد؛ ولی بدون دلیل نیست و دلایل آن به باورهای یهودیت و به رفتار آنان باز میگردد و اگر کسان دیگری غیر از یهودیان نیز دارای این باورها بودند و یا رفتاری همگون با یهودیان داشتند، دشمنی و یا ستیز دیگران را به خود جلب میکردند. علت دیگر بر تداوم یهودستیزی خواست صهیونیستهاست. آنان برای عملی کردن ایده جنبشملی خود نیاز به مظلومنمایی دارند تا از این طریق حضور نامشروع خود در فلسطین را مشروع جلوه داده، جهانیان را بفریبند و چه دستاویزی بهتر از آن که دیگران را متهم به دشمنی ذاتی با یهود کنند؟ به همین دلیل افسانه قتلعام یهود یا واقعه هولوکاست باید بهعنوان یکی از مظاهر مظلومیت یهودیان همواره در قالب و زمانهای مختلف به رخ جهانیان کشیده شود».
نکته قابل ذکر آنکه متهمکردن یهودیان به «مظلومنمایی» از آن دست عباراتیست که سالها پیش علی خامنهای – رهبر جمهوری اسلامی – آن را پراکنده بود و صراحتا از آن سخن گفته بود. خامنهای در سخنرانی در دهه ۷۰ خورشیدی چنین میگوید: «اسرائیلیها فعّالیتهای بسیار مهمّی دارند. همه سیاستمداران، خبرنگاران، روشنفکران، کارگزاران و نخبگان غرب باید در مقابل بنای یادبود کوره آدمسوزی سر تعظیم فرود بیاورند؛ یعنی همه، داستانی را که اصل صحّت آن معلوم نیست، مورد تاکید قرار دهند و خود را بدهکار آن داستان قلمداد کنند. اینها روشهایی است که در تبلیغ دارند و همه معطوف به “مظلومنمایی” است».
با این حساب اگر این را هم بخوانیم که این انتشارات دو بار از سوی وزارت ارشاد اسلامی به عنوان «ناشر برگزیده سال» انتخاب شده است و برخی کتابهای آن از سوی شخص علی خامنهای توصیه شدهاند، از این شباهت مواضع بین نویسنده این کتاب و سخن علی خامنهای شگفتزده نخواهیم شد؛ البته بهتر است به جای تعبیر «شباهت مواضع» از عبارت «نکتهبرداری نویسنده از موضع علی خامنهای» استفاده کنیم. چه آنکه نخستین مقام برجسته حکومتی در جمهوری اسلامی که به انکار هولوکاست پرداخت، رهبر جمهوری اسلامی بود.
درباره نویسنده این کتاب باید شناختنامه جداگانهای نوشته شود ولی کافیست اشاره شود او در دهه ۸۰ خورشیدی و اوائل دهه ۹۰، «دبیر کمیته حمايت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین و مسئول مرکز مطالعات فلسطین در نهاد ریاست جمهوری» بود. او دو دهه است که به ترویج ادبیات نفرتپراکنانهی یهودیستیزانه میپردازد و در «موسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت» سرپرستی «مرکز مطالعات فلسطین» را بر عهده دارد.