«تبعیض سیستماتیک» نوعی از روندهای تبعیضآمیز است که در سیستم/نظام نهادینه شدهاند. «تبعیض سیستماتیک» مفهومی مهم در علوم انسانی است و کاربرد آن در توصیف یک جامعه دلالت بر جنایت گستردهای دارد که در ساختار اجتماعی آن درهمتنیده است. این مفهوم اما در قرن بیست و یکم و توسط جریانهای انتقادی و چپ در معنایی متفاوت برای توصیف روندهایی تبعیضآمیز (و بعضاً ناخودآگاه) در دموکراسیهای غربی بکار رفته است. این فعالین معمولاً از صفت سیستمیک (systemic) به جای سیستماتیک (systematic) استفاده میکنند تا به فقره مشکلاتی اشاره کنند که کلیت سیستم را از کارآمدی میاندازد. در ارتباط با تبعیض، آنها به سازوکارها، روندها، و فرهنگ سازمانیای اشاره میکنند که به تبعیض اجازه ظهور میدهد یا آن را بازتولید میکند.
علیرغم تفاوتهایی که در گفتمان چپ برای این دو در نظر گرفته میشود، هر دو مورد در رسانههای فارسی به «تبعیض سیستماتیک» ترجمه و توسط مخاطب درک میشود.
این نزاع فرهنگی که در غرب بر سر چنین مفاهیمی در جریان است میتواند مخاطب را در برابر مهابت و عمق تبعیض سیستماتیک در حکومتهای ایدئولوژیک بیحس کند. در کشورهای استبدادی تبعیض سیستماتیک در رویههای ناخودآگاه و فرهنگ سازمانی خلاصه نمیشود. در این کشورها تبعیض به معنای دقیق کلمه «نهادینه» شده: یعنی تبعیض در ساختار حقوقی و نهادی کشور تثبیت و قانونی شده و از نظر نهادهای حقوقی نظم مستقر مقبول محسوب میشود.
در چنین شرایطی، فرد مورد تبعیض نه تنها نمیتواند از تبعیض به قوه قضاییه، نهادهای مدنی و رسانهها شکایت برد بلکه تمام این نهادها به طور قانونی، ملزم به اجرا و اعمال تبعیض نیز هستند.
برای مثال بهائیان در ایران در چنین شرایطی زندگی میکنند. دین و آئین آنها در درون نظام حقوقی کنونی غیرقانونی تلقی میشود و صرفاً به دلیل نوع عقیده از بسیاری از حقوق شهروندی محروماند. حاکمان ایران اما به این حد از تبعیض قانونی و نهادینه شده نیز اکتفا نمیکنند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در فتاوای متعدد خود به طرفدارانش یادآوری میکند که شرعاً مکلف به نجس شمردن ایرانیان پیرو آئین بهائیت هستند. مثلاً در جواب به سوالی که یکی از مقلدین از رفت و آمد ناخواسته با بهائیان میپرسد، میگوید: «آنها نجس و دشمن دین و ایمانِ شما هستند، پس فرزندان عزیزم جداً از آنها بپرهیزید».
در پاسخ استفتای دیگری نیز می گوید: «جمیع افراد فرقه ضاله بهایی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده است باید اجتناب کرد و بر مومنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند.»
این یادآوریهای فقهی خامنهای به پیروانش عملاً تصمین کنندهی حمله به بهائیان است حتی اگر در مواردی معدود مشمول غفلت نظم سیاسی و حقوقی شوند. تبعیض علیه بهائیان در جمهوری اسلامی در تمام کلیت نظم موجود تنیده شده و تبلورش در عمل در زندانی کردن، قتل و محرومیت بهائیان است. در سطح گفتمانی نیز ادبیات خشن رهبر(ان) جمهوری اسلامی همیشه بر «کفر»، «نجاست»، «فساد»، و «جاسوسی» پیروان این آئین تاکید دارد که کلیدواژگان برانگیختن قهر و خشم متشرعین مسلمان علیه «دیگران» غیرخودی ست.
لذا هنگام اشاره به تبعیض سیستماتیک علیه بهائیان در ایران باید اکیداً بر جدیت جنایت جمهوری اسلامی تاکید کرد. همچنین بایستی هشیار بود که گزارش نقض گسترده حقوق بهائیان تحت عنوان «تبعیض سیستماتیک» با آنچه که این روزها از طرف نیروهای چپ غربی در انتقاد از نظم دموکراتیک بیان میشود، خلط نشود.