«مللی که سابقه تمدنی و فرهنگ عالی دارند بیشتر محل توقعاند که این مقام را برای خود حفظ کنند، و اگر نکنند موهونتر [خوارتر] خواهند بود، و گمان میکنم حاجت به یادآوری نباشد که ملت ایرانی، نظر به سوابق تمدنی و تربیتی که دارد، در میان ملل از این بابت بیش از بسیاری محل توقع است، و بنابراین وظیفهاش سنگینتر است.»
محمدعلی فروغی، این جملات را چندین دهه پیش در مقالهای با عنوان «استقلال فرهنگی ملتها»، که در مجموعهمقالات سیاستنامه منتشر شده است، نوشته بود. پس از گذشت این سالها، با توجه به شرایط امروزی کشور، این وظیفه، یعنی حفظ مقام ایران، بیشتر بر دوش مردم و نخبگان سیاسی سنگینی میکند.
حال که ما در آستانه عبور از دهه دوم قرن ۲۱ هستیم، بسیاری از کشورها که تا چند دهه پیش دموکراسی نبودند به دموکراسی رسیدهاند و در آن، احزاب به رقابت سالم با یکدیگر میپردازند. اما در ایران هنوز بسیاری از عقاید در چارچوب قانون اساسی کنونی تحمل نمیشوند. حتی یک حزب لیبرال دموکرات یا حزب سوسیالیست عادی، آنگونه که در غرب و حتی کشورهای اسلامی وجود دارد، در ایران موجودیت رسمی و قانونی ندارد.
در این شرایط، بهنظر میرسد رسیدن به حداقلهای یک نظم سیاسی دموکراتیک که در آن احزاب، از محافظهکار و لیبرال تا سوسیالیست، بتوانند آزادانه رقابت کنند مهمترین هدف سیاسی مخالفین نظام کنونی باشد.
بنابراین، ما در شرایطی هستیم که سخن گفتن از «تحزب» یا ایدئولوژی حزبی موضوعیت ندارد. ما در شرایط فقدان نظم دموکراتیک هستیم. ما هنوز به شرایط دولت مدرن نرسیدهایم. ما در شرایطی به سر میبریم که فقط ایران و کره شمالی در میان ۱۹۲ کشور جهان تحت تحریم قرار دارند.
ما در شرایطی هستیم که رژیم فرقهگرای حاکم بر ایران بدون اجازه مردم، منابع مالی کشور و سرمایه مردم را برای اهداف ایدئولوژیک خود خرج میکند. جمهوری اسلامی ایران تمام منابع کشور را صرف جنگ با دشمنان خودخوانده خود میکند. همان منابعی هم که مانده است در ساختار فاسد موجود به جیب رانتخواران و مراکز خاص میرود. دولت از اداره کشور، حتی در کوچکترین مسائل، ناتوان است و ناکارآمدی به اوج خود رسیده است.
در چنین شرایطی که برشمردن تباهی و فساد آن به اندازه کتابی چند جلدی میشود، مهمترین نیاز کشور تشکیل یک گروه اپوزیسیون مدرن، موثر و سازگار با معیارهای هزاره جدید است.
«فَرَشگَرد» با توجه به این نیاز آغاز به کار کرد. «شبکه» بهترین واژه برای تعریف این گروه سیاسی نوظهور است، چون این گروه سیاسی ساختاری شبکهای و غیرهرمی دارد. در آن سلسلهمراتب و هیرارشی سازمانی یا هیات رئیسه وجود ندارد. این شبکه شامل اعضای مستقلی است که راهبرد مشخصی از جمله برانداختن جمهوری اسلامی برای استقرار دموکراسی را دنبال میکنند.
این اعضا بهطور مستقل عمل میکنند، اما در عین حال شناسنامهای گروهی و اصول و ارزشهای مشترکی دارند که هویت سیاسی آنها را از دیگر گروهها متمایز و مشخص میکند. اعضای این شبکه اعتقاد دارند که گام نخست برای برگزاری هرگونه همهپرسی و اصلاحات در ایران در چارچوب قانون اساسی کنونی ممکن نیست.
آنها اعتقاد دارند که باید از شاهزاده رضا پهلوی بهمنزله شخصیتی موجه و نمادی ملی برای رسیدن به شرایط لازم برای تشکیل مجلسی متشکل از نمایندگان واقعی مردم و برگزاری انتخابات آزاد حمایت کنند. اما این شبکه وابسته به شاهزاده رضا پهلوی نیست و مستقل از ایشان عمل میکند.
او جهان را به شکل «کامل» و «عالی» آفرید. پس از یورش اهریمن به جهان، در نهایت، جهان به شکل کاملِ پیش از حمله اهریمن بازخواهد گشت. این همان «فَرَشگَرد» یا بازسازی جهان است. در اینجا مقصود ما خوانش امروزی از تاریخ پرشکوه ایرانی است که به بازسازی نیاز دارد.
بهعبارت دیگر، این گروه سیاسی این معنای مجازی (figurative) و استعاریِ (metaphorical) از واژه «فَرَشگَرد» را در نظر داشته است. «فَرَشگرد» میخواهد ایران را به وضعیتی برساند که مردم شرایط لازم برای ساختن کشور را داشته باشند. این شرایط همان وضعیتی است که پهلویها با همه کموکاستها قصد داشتند آن را احیا کنند.
«فَرَشگَردِ» ایران نوین، پروژهای سیاسی برای فراهم کردن شرایط ساختن تمدنی است که ایران و ایرانیان شایستگی آن را دارند. ایرانیان از زیستن در ویرانهای گرفتار استبداد و فساد خستهاند. ما وارث فرهنگی غنی و تمدنی باستانی هستیم. فهم چنان تمدنی و امروزی کردن آن، البته با ملاحظه شرایط و مقتضیات قرن بیستویک، آرزوی کدام ایرانی نیست؟
ما میخواهیم غرور ایرانی را به او بازگردانیم. ما میخواهیم «تمدن بزرگ» گذشته ایران را با در نظر گرفتن عصر جدید احیا کنیم؛ ایران را دوباره بسازیم. این نوسازی و بازسازی همان فرشگردِ ایران خواهد بود. معنایی که در واژه «فَرَشگرد» نهفته است، باری ملی و میهندوستانه دارد. واژهای که ایرانیان برای توصیف چیزی «عالی» بهکار میبردند درون «فَرَشگرد» وجود دارد. ما برای ایران و ایرانیان بهترین چیزها را میخواهیم. این میهندوستانهترین واژهای است که میتواند در یک نام خاص در دنیای سیاست وجود داشته باشد.
بی شک طرفداران ارتجاع سرخ و سیاه و منتقدان نگاه ما به فَرَشگرد، ما را به باستانگرایی محکوم خواهند. این محکومیت، اما نشان از بیم آنها به تغییر و براندازی فرقه تبهکار مورد حمایتشان میدهد. چرا که ما و آن دسته از مردم ایران که در خیابانها فریاد میزنند: «ایران را پس میگیریم» راهشان از چهار دهه ارتجاع سرخ و سیاه جداست.
«فَرَشگرد» بهمعنای مقابله با شر نیز است. این شر یا امر اهریمنی همان چیزی است که جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال از خودش نشان داده است. دموکراسی تنها یک دشمن دارد و آن، دشمنِ خودِ دموکراسی است، یعنی کسی یا گروهی که اعتقاد به نظر اکثریت و رعایت حقوق اقلیت ندارد. از این جهت هدف ما استقرار یک نظام دموکراسی راستین است.
داعش، نازیسم و جمهوری اسلامی دشمنان دموکراسی بودهاند، چون ماهیتی تمامیتخواه و توتالیتر داشتهاند. «فَرَشگرد» خواهان مشارکت همه گروهها و سلیقههای سیاسی است که دموکراسی را پذیرفتهاند. اعضای این شبکه اعتقاد دارند که همه ایرانیان باید در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشند. باشد که نوع نگاه و فعالیت این شبکه، جوانه شبکههای خودجوش دیگری را بوجود آورد. همه ایرانیان، با همه گرایشهای سیاسی معتقد به دموکراسی، میتوانند در آینده ایران سهیم باشند. حتی اعضای این شبکه بعد از تشکیل مجلس موسسان ممکن است وارد احزاب متفاوتی شوند.
ما در «فَرَشگرد» بر وفاداری به ارزشهای مترقی جنبش مشروطیت ایران، یعنی احترام به حقوق فردی، حکومت قانون و تشکیل دولت ملی، نیز تاکید میکنیم. به همین دلیل، «فَرَشگرد» فقط یک پروژه براندازی نیست، بلکه احیای جنبشی ۱۶۰ ساله نیز است.
بهمن ۱۳۵۷ بازگشتی به شرایط پیش از مشروطیت ایران بود. در این پسرفت و ارتجاع تاسفآور، ارزشهای روشنگری اروپایی که موتور محرکه غرب برای پیشرفت و توسعه شد، بهکلی کنار گذاشته شد و ایران به عقب بازگشت. مقایسه شرایط ایران، از همه نظر، با کشورهایی که زمانی از ما در آن زمان عقب بودند، نشان میدهد که ما باید اقدامی جدی انجام دهیم.
«فَرَشگرد» بهزعم موسساناش گامی است که میتواند ما را از این وضعیت رقتبار نجات دهد. این گروه سیاسی تنها یک هدف دارد و آن، آبادی و آزادی ایران بزرگ است.